|
اینجا جای حرفای یه دیوانه است! یه دیوانه که در تنهایی خودش گرفتار شده و دچار تب و هذیانه!
این وبلاگ فقط یه محله برای نوشتن چیزایی که جای دیگه ای برای نگه داشتنشون نداشتم!
من اینجا حرفامو میخوام بذارم، حرفای دلمو، حرفایی که گوشی برای شنیدنشون وجود نداره! حرفای یه دل دیوونه و شیدا!
اگه تو هم دیوونه ای بیا تو! وگرنه اینجا وقتتو تلف نکن! عاقل من!
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 123
بازدید ماه : 18
بازدید کل : 31025
تعداد مطالب : 121
تعداد نظرات : 24
تعداد آنلاین : 1
دریافت همین آهنگ
|
در سایه دلشکستگی پیر شدم
غم خوردم و با غمت نمک گیر شدم
تا امدم آشنای قلبت باشم
گفتی که من از غریبه ها سیر شدم
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
شعر،
،
:: برچسبها:
آشنای غریبه,
آشنا,
غریب,
قلب,
پیر,
دلشکسته,
آشنای غریب,
غریبه آشنا,
میوه ممنوعه,
|
چهار شنبه 21 فروردين 1392 |
ژانویه، شاید
با آن شعله بی رحمش
قلب مرا به تحلیل، تسلیم کند
و در این قسمت داستان
آنکه می میرد
آنکه به خاطر عشقش می میرد
تنها منم
زیرا دوستت می دارم
زیرا دوستت می دارم در آتش و خون حتی.
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
شعر،
،
:: برچسبها:
دوست,
آتش,
خون,
دوستت دارم,
داستان,
ژانویه,
شعله,
قلب,
بی رحم,
|
چهار شنبه 21 فروردين 1392 |
که بود آنکه نشانی ام را به تو داد؟
که بود او؟
از کدامین راه؟
بگو!
چگونه؟
از کجا برای تسخیر روح من آمده ای؟
منی که تلخ ترین بودم
من که الهه خشم
با تاجی از تیغ و خار
منی که خداوند تنهایی.
که بود آنکه نشانی ام را به تو داد؟
چه کسی راهنمای تو بود؟
کدامین صخره، کدامین دود، کدامین آتشدان؟
زمین لرزید گیلاس های پایه دار
از شراب خورشید نوشیدند
و من پر شدم از تو
و من پر شدم از عشقی باکره
که تو باشی
که بود آنکه نشانی ام را به توداد؟
بیش از آنکه برنجانم
رنجیده شدم
بیش از آنکه دوستم بدارند
دوستشان داشتم
بیش از آنکه عشقم دهند
عشقشان.
و این حاصلی است از سالی دور تا امروز
قلبی به زخم اندر نشسته را
کنون مرا می خوانید.
:: موضوعات مرتبط:
شعر،
،
:: برچسبها:
الهه,
خشم,
تلخ,
تسخیر,
روح,
راه,
گیلاس,
عشق,
دوست,
نشانی,
سال,
قلب,
زخم,
,
صفحه قبل 2 3 4 5 صفحه بعد
|